باز آمدی که سبزه و شبنم بیاوری

باز آمدی که سبزه و شبنم بیاوری
فصل و فضای تازه فراهم بیاوری

باغ از شگوفه سیر شود، دشت از علف
وقتی رسی و موسمِ خُرّم بیاوری

در جلگه‌ها به جلوه درایی و در چمن
پیدا شوی و مرسل و مریم بیاوری

باران و آفتاب بیایند و با خودت
رنگین‌کمانِ گم‌شده را هم بیاوری

بلخ از شُکوهِ جشنِ «گلِ سرخ» پُر شود
نوروز را به رسمِ خوشِ «جم» بیاوری

باز‎آمدی که شور و نشاط و سرور و مِهر
در سرزمینِ مویه و ماتم، بیاوری

با داغ‌های کهنه و با زخم‌های نو
کابل در انتظار که مرهم بیاوری

جادو کنی و معجزه برپا شود، بهار!
گردد بهشت، رو به جهنّم بیاوری

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *