تسخیر کرده زندهگیِ آزمند تان
غیر از دروغ، کار و کمالی نداشتید
هی تُف به هرچه یاوه و چیغ و چرند تان
نشخوار پُرتعفنِ تان چندش آور است
سَم میپراگَنَد سخنِ ناپسند تان
سازشگرانِ پستمَنِش! دیده ایم ما
همواره در معامله، دستِ بلند تان
مردم ز بعد این همه حرف و حدیث تلخ
اصلن چرا؟ چگونه؟برائت دهند تان
یک ذره از گناهِ شما کم نمیشود
حتا جدا کنند اگر بند بند تان
صادق عصیان