این همه عطر در ریاحین نیست
این سخن شمه ای است ز آن سر زلف
گرچه فکری درازتر زین نیست
گر بگویم به ماه میمانی
ماه را خط و خال مشکین نیست
اگرت سرو بوستان خوانم
بر سر سرو سبب سیمین نیست
با خیال تو خواب را شب هجر
جای در دیده جهانبین نیست
رأی بالین نمی کند بر من
سر عاشق برای بالین نیست
میوه ای کز خجند می آرند
اینچنین آبدار و شیرین نیست
آفرین بر عبارت تو کمال
خود ترا احتیاج تحسین نیست
کمال خجندی