از لطف پای نازکت افگار میکنی
اگر حال دل ز غمزه بپرسی چه گویمت
خوش میکنی که پرسش بیمار میکنی
پندی بده به زلف که خونهای بیدلان
چندین چرا به گردن خود بار میکنی
با غمزه هم بگوی که در پیش مردم
خواهم زدن که شوخی بسیار میکنی
گفتی جمال خویش نمایم به عاشقان
این خود کرامتی است که اظهار میکنی
ای طوطی این حدیث شکربار از آن تست
یا گفته منست که تکرار میکنی
سعدی اگر چو طوطی گویا بود کمال
طوطی خموش به چو نو گفتار میکنی
کمال خجندی