همیشه فاتحه خوانیم از سر اخلاص
دلا چو طالب وصلی ز آب دیده منال
که در به چنگ نیاره چو دم زند غواص
مراد هر دو جهان یافتم به دولت دوست
دمی که یافتم از محنت رقیب خلاص
اب تو گشت مرا ساقیا برسم فدا
بریز خون صراحی که والجروح نصاص
به زاهدان نرسد بوی نو به رندان نیز
عوام را چه رسد چون نمی رسد به خواص
حدیث سیمیذاران کران گران شنوند
گرفته اند مگر گوش پارسا به رصاص
کمال شهر گرفتی به فضاهای غریب
که عام گیر بود در سخن معانی خاص
کمال خجندی