روی تو به جز آینه دیدن که تواند

روی تو به جز آینه دیدن که تواند
زلف تو به جز شانه کشیدن که تواند
قند دهنت شربت خاصی که ز لب سخت
دیدن نتوان خاصه چشیدن که تواند
چندانکه نوئی آرزوی جان عزیزان
با آروزی خویش رسیدن که تواند
در زیر لب از بیم رقیب تو بر آن روی
ما فاتحه خواندیم دمیدن که تواند
مشاطه دلی داشت چو پولاد به سختی
ورنه ز چنان زلف بریدن که تواند
چون نیست کمال از سخنان تو گزین تر
کس را به سخن بر تو گزیدن که تواند
آنجا که بخوانند بلند این سخنان را
دیگر سخن پست شنیدن که تواند
کمال خجندی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *