تو چشمی چشم بر عشاق بگشای
ستم تا کی کتنی فرمانیم جور
کرم فرما دگر اینها مفرمای
از دست ما کجا بگریزد آن زلف
که طاوسیست چندین رشته بر پای
تو ماهی دیده و دل منزل تست
دلت هر جا فرود آید فرود آی
دل ویرانه مأوای تو کردیم
چو در مأوا نباشی وای ماوای
روم گفتی و سایم رخ بر آن در
اگر آسودگی خواهی میاسای
کمال آن استان کردی تمنا
بهشت عدن بادت مسکن و جای
کمال خجندی