دولتی را که به از دینی و عقبی طلبد
دوستداران به جز از دوست خواهید ز دوست
که نباشد به ازو هر چه ازو میطلبید
می کنید از سر هستی هوس خاک درش
از پس خاک شدن جنت اعلی طلبید
پیش بالا و لب او خنکیهاست همه
سایه و آب که از کوثر و طوبی طلبید
نوش داروست لبش درد ندارید دریغ
چند شربت ز شفاخانه عیسی طلبید
پسر تربت مجنون چو بسوزید عبیر
شکر و عود ز خال و لب لیلی طلبید
دگر از میکده پرسید خبرهای کمال
تا کی اش بر سر سجاده تقوی طلبید
کمال خجندی