در طپیدن های دل گشته پرافشان ناله ام
پاره کرد آخر به رسوایی گریبان ناله ام
یک جهان اظهار وحشت صد بیابان ناله ام
در جنون گر نگسلد پیمان فرمان ناله ام
بعد ازین، این نه فلک گوی است و چوگان ناله ام
کفر و دین موج غبار وحشت عام من است
راز های پرده جوش از طبع خودکام من است
گلفروش قدر وحدت نقش از نام من است
مستیِ حسن و جنونِ عشق از جامِ من است
در گلستان رنگم و در عندلیبان ناله ام
از طپش موج نفس آرام در چنگ است و بس
یک قلم آیینه من ساده از رنگ است و بس
نغمه ای آمیزشم آن سوی آهنگ است و بس
دید و وادیدم بیرون از پرده رنگ است و بس
هر کجا باشم چه پیدا و چه پنهان ناله ام
حاصل آرام است رنگم از پریدن چون سپند
از فغان دارم به راحت واکشیدن چون سپند
یافتم از سوختن ها آرمیدن چون سپند
مژدهای آسودگی کز یک تپیدن چون سپند
من شدم خاکستر و پیچید دامان ناله ام
جان شهید تیر رنگ غمزه خونخوار کیست
دل هلاک تیغ درد حسرت رخسار کیست
آرزو ها بسمل یأس غم بسیار کیست
دیده درد آلوده ای محرومی دیدار کیست
کز شکست اشک می جوشد ز مژگان ناله ام
در رهی گردن کشی جز کم زدن از خاک نیست
جز به عجز خویش قایل بودن از خاشاک نیست
راه سوی او مرا غیر از دل صد چاک نیست
گر به دامان ادب فرسود پایم باک نیست
گاه گاهی میکشد تا کوی جانان ناله ام
گر غم دل ساکن بزمم کند یا انجمن
تیره روزی هاست در هجر تو شرح حال من
هر کجا می گویم از بخت سیاه خود سخن
عمرها شد در سواد بیکسی دارم وطن
آه اگر نبود چراغ این شبستان ناله ام
تا توانی ای خرد آیینه دار هوش باش
موج صهبای خم ادراک را سرپوش باش
از حدیث دردمندان پنبه اندر گوش باش
درد عشقم قصه من بشنو و خاموش باش
تا نهانم داغ چون گشتم نمایان ناله ام
از گل رنگ بهار حسرت آلودم مپرس
بی وی افغان از شرار حسرت آلودم مپرس
از دو چشم اشکبار حسرت آلودم مپرس
بیدل از مشت غبار حسرت آلودم مپرس
یک بیابان خار خارم نیستان ناله ام
نویسنده: میر هوتک خان پوپل زایی افغان
به کوشش: فهیم هنرور
عشق آباد، ترکمنستان
برای ویبسایت شعرستان