چشمانِ من پیاله ء آب است بعد از این
زرد و شکــسته گشته فرا ســـوی باغها
ناجو دچـار رنج و عذاب است بــعد از این
خــــــــیلِ پرستو مثل من آواره می شود
پرپر شدن نصیب گلاب است بعد از ایـــن
تـــــــا کاج را شکستـــــــه به تاراج برده اند
قلب درخت سیب کباب است بعد از ایـــن
جنگل به وحشت آمده از گردبــــــــاد ها
از باد انتظار عتـــاب است بعـــــــد از این
دریـــــا مرا شبیهِ دلـــــم ترک می کنــــــد
ساحل نمادِ سنگ وسراب است بعد ازاین
مژگان ساغر شفا