عشق من با بهار آمده بود

عشق من با بهار آمده بود
با بهارا ن سبز و خرم شد
شاخه بگرفت بارور هم شد
دل من تا اسیر این غم شد
ناله ها کرد شاد و خرم شد
تا مرا این چه کار آمده بود
چه بهاری چه نو بهاری بود
نگه ام با نگاهی یاری بود
چشم یارم خمار آری بود
تا مرا با نگار کاری بود
این بهار بار بار آمده بود
دل من رازدا ر بلبل بود
زلف من هم طراز بلبل بود
تا مرا همنشین آن گل بود
شام تا صبح بدست من مل بود
مه من رازدار آمده بود
آسمانها چه صاف و آبی بود
باغها سبز و ارغوانی بود
کار من آنزمان شادی بود
عشق رانی و کامرانی بود
زهره با من کنار آمده بود

مژگان ساغر شفا

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *