درخت و چشمه و صحرا شروع شد از صفر
برای ما و تو دنیا شروع شد از صفر
درخت سوخته و چشمهای که خشکیده
و دشت بی سر و بی پا شروع شد از صفر
کلید حل معما، خودش معما شد
و راه حل معما شروع شد از صفر
برای مردم دنیا تمام شد با صد
برای مملکت ما شروع شد از صفر
وطن به هیئت ققنوس سوخت در آتش
ولی به کسوت عنقا شروع شد از صفر
دمی به کوچۀ تاریخ پا گذار و ببین
چه قصهها که در اینجا شروع شد از صفر
نشست فوج سکندر به باتلاق قرون
ولی حکایت دارا شروع شد از صفر
رسید فوج مغول، شهر را به خون زد رنگ
همه نفوس هریوا تمام شد در جنگ
همه نفوس هریوا شروع شد از صفر
هزار مرتبه از کوههای هندوکش
هزار مرتبه دریا شروع شد از صفر
هزار مرتبه شب شد سیاه صد در صد
هزار مرتبه فردا شروع شد از صفر
بهشت پارسیان است این زمین که در آن
هزار شاخۀ طوبا شروع شد از صفر
در این وطن مغولان فارسیزبان گشتند
و شاهنامۀ والا شروع شد از صفر
زمین سوخته شد بارها ولایت ما
زمین سوخته اما شروع شد از صفر
محمد کاظم کاظمی