‍ سرو زیبا رفتی و با رفتنت تا خورده‌ام

‍ سرو زیبا رفتی و با رفتنت تا خورده‌ام
آه! سیلی بدی از دست دنیا خورده‌ام
در لبانت عشق بود و نفرتی در سینه‌ات
زهر بود آن را که با نام مربا خورده‌ام
سرخی چشم و هوای اشک و احوال بدم
گریه کردم فکر می‌کردی که سرما خورده‌ام
در کنارم بودی و از من نبودی هیچ‌گاه
پس زدی از زنده‌گی‌ات گم شدم پا خورده‌ام
آن که روزی دشمن من بود حالا شد زنت
همسریِ دوست با دشمن؟! و من جا خورده‌ام

تمنا توانگر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *