‍ عطش پس از تو دگر آتشین نخواهد بود

‍ عطش پس از تو دگر آتشین نخواهد بود
هوای بوسه هم انگار این نخواهد بود
سرم سپردۀ یک زنده‌گی‌ست می‌دانی؟
میان حلقۀ دارت نگین نخواهد بود
دلم به دشمنی عاشقانه محتاج است
که عشق محض تو هم پای کین نخواهد بود
کجاست مار عزیزی که پرورش دادی؟
به غیر خاطره در آستین نخواهد بود
تمام راه سفر را به گریه طی کردم
سفر همیشه سفر… غیر از این نخواهد بود

تمنا توانگر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *