آستین کهنه است؛ اما من

آستین کهنه است؛ اما من
مار در آستین نداشته‌ام
بوسه‌هایت اگر نمی‌بودند؛
تا قیامت جبین نداشته‌ام
خواستم تا نسیم وصل شوم
نیستم باد هرزه باور کن!
آه ای مرد جز در آغوشت
هیچ‌جا سرزمین نداشته‌ام
این قدمگاه بوسه‌های تو است‌
گرچه تزئین شده به کهنه لباس
من که تن‌پوش کهنه داشته‌ام
کهنه فکری چنین نداشته‌ام
دخترم با زلال لبخندم
دل دریا نصیب من شده است
رنج دنیا برای من اما
گریه‌های حزین نداشته‌ام
مرد شهزاده است و ثروتمند
من کجا؟ خاک کوی دوست کجا؟
کاین چنین گنج عشق داشته‌ام
در دلم بغض و کین نداشته‌ام

تمنا توانگر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *