تنم را در زیر دیوار انداختی؛

تنم را در زیر دیوار انداختی؛
بینی‌‌ام را به دودکش‌های بخاری سپردی؛
ناخن‌هایم را به شیشه‌ها کشیدی؛
موهایم را لای چرخ گوشت انداختی.
از کدام زندان فرار کرده بودم؛
از کدام جرم انکار؟
من؛ فقط عاشق بودم!
تمنا توانگر
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *