مرا به مرگ خودم بیاجازه برگردان
نمیرسد به تو دستم وگرنه میدیدی
که تنگ حلقه و آغوشهای بیپایان
چقدر سر بدوم؟ سرگران دنیایم!
به نام زندهگی؛ اما به کام من زندان
چقدر سر بدوم ای جهان سرگردان
مرا به مرگ خودم بیبهانه برگردان
به گور ساکت و سردی که عاشقش بودم
به آن حقیقت دنجی که گم شوم در آن
تمنا توانگر