چنان که مرگ زیباییِ تو را
چنان که مرگ خندههایِ تو را
آغوش زنی پنهان، تمامیت تو را فراگرفته است
نام آن زن مرگ است
مرا برای رؤیاهای تو کشته است
مرا برای امیدهای تو مرده است
آنچنان که سایهی مرگ کوچه به کوچه
لحظه به لحظه، خانه به خانه به دنبال من است
سایهی شوم این این زن
این عجوزهی پنهان
ابلیس پیروزِ مرگ
مرا دنبال میکند
از گلستان عشق تا گورستان فراموشی
تمنا توانگر