در مسیری لباس‌های مرا

در مسیری لباس‌های مرا
خاک گوری گرفته بر دوشش
طعم لب‌های من نمانده دگر
بر لب آتشین خاموشش
کت مشکی، عبای ملایی،
چپن سبزه‌ی بدخشانی
حیف آن چارشانه‌ی زیبا
من نباشم اگر در آغوشش
من نباشم اگر در آغوشش
بغلش کشت‌زار تنهایی‌ست
حیف آن سینه‌ی ستبر بزرگ،
تن نامهربانِ پر جوشش
هفته‌یی می‌شود لباس زنش
قرضدار درخت گل شده است
روزگاری‌ست که شب‌پوش شده
تن زیبای عشق خوش‌پوشش
می‌روم بعد من چه خواهد شد؟
طعم ودکا؛ برند لاتینی
وه چه میخانه‌یی بنا کردم
از دو چشم همیشه مدهوشش

تمنا توانگر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *