دوباره خاطره‌یی سبز شد در آغوشم

دوباره خاطره‌یی سبز شد در آغوشم
دوباره طعم شرابی که می‌برد هوشم
چکیده است غمی کهنه در مسیر سفر
و خالی است صدای تو از دل گوشم
تو رهسپاری و کابل چقدر بدبخت است
چه تلخ آمده‌ام من که بی‌تو می‌کوشم
به عشقِ دیدنِ تو کابل آمدم؛ اما…
تو نیستی و سفر پر نموده آغوشم
تمنا توانگر
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *