ایمان دارم چیزی تا پرنده شدن نمانده است
«اندکی صبر سحر نزدیک است»
در صبحگاه سپیدی که پرندهگان دریایی به جای امواج فریاد میکشند
و صدای دریا صدای پرندهگان دریاییست!
تو را میبوسم
از ازل تا به ابد
آنقدر دل به دریا میزنم که دریا غرق میشود در من
دریا دریادهای من نمیماند
پرندهی دریایی نمیخواند
ذره ذره بر بال پرواز به آسمان میروم
چنان اوج میگیرم که پرندههای دریایی
به جای تمام سالهای زمینگیر بودنم
بر زمین نشینند!
دریا غرق میشود
دریا خشک میشود
من آبی بیکران او را با خود بردهام!
تمنا توانگر