چراغِ کورِ خودم را فدای نور کنم
به پای لنگ در آن راهِ رفته خواهم رفت
که رد پای تو را باز هم مرور کنم
چقدر کودکیام را به پیریاش بدهم
و گاهوارهی خود را فدای گور کنم
به ابرها برسم، آسمان خود باشم
از این کلافِ کلافه؛ اگر عبور کنم
تو ای گذشتهی زیبا!
تو ای گذشتهی دور!
نشستهام که تو را یک به یک مرور کنم
تمنا توانگر