جهان وابستهی ابروی تند و مار گیسویم
نگو که شب سیاه است حال شب بسیار هم خوب است
تو شب باشی عزیزم! من گل خوشرنگ شببویم
پناهم میشوی دست تو را آشفته میگیرم
ولی بین دو دستانت تن خود را نمیجویم
منم آن آب راکد؛ چشمهی پویای من هستی
برو پویا تر از این شو؛ تو را همواره میپویم
منم آن قرمز خاموش لبهای زن تنها
پر از حرفم؛ ولی درد مگویم را نمیگویم
من امشب عهد بستم کار دنیا را به هم ریزم
جهان وابستهی ابروی تند و مار گیسویم
تمنا توانگر