دوباره درد دلم را نشانه میگیرم
نه اینکه پاک شود تازه میشود این درد
دل از غم تو ندانم چرا نمیگیرم؟!
دوباره سر بشوی مست و بیهوا باشی
برای سر شدن عشق شانه میگیرم
دوباره زنده بمانی خدا کند ای عشق!
میان موج تو چشم از کرانه میگیرم
زمان چقدر نفسگیر و زندهگی تلخ است
من انتقام تو را از زمانه میگیرم
تمنا توانگر