عشق آمد و صد گونه پریشانی کرد

عشق آمد و صد گونه پریشانی کرد
در چهرهٔ دل هزار ویرانی کرد
ای دل چو رسید غم کجا دانی شد
وی جان چو ضرورت است چه توانی کرد
اوحدالدین کرمانی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *