می‌گذرد

می‌گذرد
زنده هستم!‌ نفسی می‌رود و می‌آید
نفسی در قفسی می‌رود و می‌آید

آدمی روی همین رودِ روانِ هستی
مثل خاری و خسی می‌رود و می‌آید

دایناسور مخوفی‌ست درونش هرچند-
ظاهراً چون مگسی می‌رود و می‌آید

روی اعصاب خودم راه نرفتم امشب
خاطرات تو بسی می‌رود و می‌آید

باز در هیأت یک عشقِ به دور از امکان
در سرم بوالهوسی می‌رود و می‌آید

مثل من در پل لرزانِ رسیدن به خودم
سینه‌خیزان چه‌کسی می‌رود و می‌آید؟

سهراب سیرت

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *