مرا ببوس،بریز از شراب خانگی ات
در آتش تنِ تو پخته میشوم، شده است
تنت تنور، تنم نان در این تنانگی ات
هواست برفی و من مست و شب، شرور و دراز
چه لحظههای عزیزی است بی بهانگی ات
به چشمهات، به دریا مرا پناه بده
که من نهنگم و محتاج بی کرانگی ات
که منجمد شده ام،قرنهاست خاموشم
مرا دوباره به رقص آر با ترانگی ات
شراب و شمع منی، ابر و آفتاب منی
نگو که کشته مرا شور شاعرانگی ات
سهراب سیرت