نوروز ما به سان همین روز های تلخ

نوروز ما به سان همین روز های تلخ
آشفته و خراب و پریشان و خسته است

نوروز ما چقدر زمین خورده کم بهاست
یارب میان پرده چه رازی نهفته است ؟

نوروز با شکوه و پُر از لاله و چمن
بر خود لباس نفرت و اندوه دوخته است

تجلیل نو بهار و همین جشن با شکوه
در دست آن کسیست که خود را فروخته است

این نو بهار و خنده ی گلهای پُر ز شور
تنها دلیل خنده این دل گداخته است

طلحه مهاجر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *