ما را هوای پر زدن است و مجال نیست

ما را هوای پر زدن است و مجال نیست
ما را امید و مژده ای عید وصال نیست

گویا که خون به چشم من انگار آشناست
این درد و رنج و در به دری را مثال نیست

آخر جواب این دل ما را که می‌دهد
چون تار و تیره گشته و نور و هلال نیست

گر میزنی بزن تو به رویم به مشت خویش
ما را توان کُشتی و جنگ و جدال نیست

در مکتب محبت و دلبستگی و عشق
فرهنگ طرح پاسخ و طرح سوال نیست

طلحه مهاجر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *