گاهی دلم گرفته و دلتنگ میشود
وقتی تبر به ریشه ما میزنند مدام
آنگاه دلم چو پاره ای از سنگ میشود
هر کس درین زمانه سخن میزند ز صلح
فورا سخن ز تفرقه و جنگ میشود
ای هموطن سخن تو مزن از دریغ ها
دنیای ما قشنگ و پُر از رنگ میشود
گل را بزن به کاکل و هرگز غمت مباد
گر غم خوری جهان تو شبرنگ میشود
طلحه مهاجر