تو بیا که بی تو این دل شب و هم سحر ندارد

تو بیا که بی تو این دل شب و هم سحر ندارد
دل بی قرارم از کس به خدا خطر ندارد

تو بهانه گر نمایی دل من کباب گردد
کار و بار عاشقی ها اگر و مگر ندارد

تو عزیز و نازنینی شده هم اگر به لطف ات
نظری به سوی ما کن به خدا ضرر ندارد

چه کنم که این دلِ من شده زار و هم کبابت
جلوه ای به سان رویت شرر و قمر ندارد

تو بیا سخن به من زن و کمی دلم دگر کن
به دلم دیگر سخن ها چه کنم اثر ندارد

طلحه مهاجر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *