روی بپوش ای قمر خانگی

روی بپوش ای قمر خانگی
تا نکشد عقل به دیوانگی
بلعجبی‌های خیالت ببست
چشم خردمندی و فرزانگی
با تو بباشم به کدام آبروی
یا بگریزم به چه مردانگی
با تو برآمیختنم آرزوست
وز همه کس وحشت و بیگانگی
پرده برانداز شبی شمع وار
تا همه سوزیم به پروانگی
یا ببرد خانه سعدی خیال
یا ببرد دوست به همخانگی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *