راز درون خویش ز مستی، عیان کند
با دوستان بگو که به میخانه رو کنند
تا یار از خماری خود، داستان کند
بردار پرده از دل غمدیدهات که دوست
اشک روانِ خویش ز دامن، روان کند
با گل بگو که چهره گشاید به بوستان
تا طیر قدس، راز نهان را بیان کند
جامی بیار بر در درویش بینوا
تا رازِ دل عیان، برِ پیر و جوان کند
بلبل به باغ، ناله کند همچو عاشقان
گویی که یاد از غم فصل خزان کند
بگذار دردمندِ فراقِ رُخ نگار
از درد خویش، ناله و آه و فغان کند
امام خمینی