مگو بسیج شبیخونیان به کام شب است

مگو بسیج شبیخونیان به کام شب است
یگانه نام درین روزگار نام شب است
به زیر سقف سیه خفته پاسدار، ولی
درفش روشن اشراقیان به بام شب است
بخوان صحیفة فردای آفتابی را
حلول حادثه خواناترین پیام شب است
گمان مبر که هیاهوی موج میشنوی
به روی عرشة فردا صدای گام شب است
درخت، خاطرة نور را ز یاد نبرد
اگر چه سوخته از بیم انتقام شب است
گرش جزیرة تبعیدیان سزاوار است
غمین مباش که این شوکران به جام شب است
قسم به خون شفق ای ستاره بردوشان
که خفته دشنة خورشید در نیام شب است
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *