زیاد کرد تو بسیار شکرها دارم
خصایل تو سزاوار مدحتند همه
بجلوه کردن آن من رهی سزاوارم
چنان کنم بسعادت که تا کم از یکسال
بود قصاید مدح تو تاج اشعارم
چرا مدیح نگویم ترا ؟ که ناگفته
همی ز گنج سخای تو بهره بردارم
اگر خدای بخواهد ببخت من پس ازین
بمدحت تو سخن ز آفتاب بگذارم
ازرقی هروی