گل سرخ بیابان‌های مشرق

گل سرخ بیابان‌های مشرق
شراب روشن مینای مشرق

رموز ژرف دریاهای جانی
تو لبخند گل زیبای جانی

طلوع آفتاب ناز از تو
نشاط آبی پرواز از تو

بهارستان رنگین روانم
نسیم عطر بیز باغ جانم

بهاران با تو خویشاوند دیرین
نیایش را فروغ سبز آمین

جهان در چشم تو موج تبسم
مرا بی تو بهار خنده‌ها گم

منم آن لالۀ سر تا به پا داغ
که از داغ دلم شد داغ‌ها داغ

چراغستان جانم روشن از تو
بیابان دل من گلشن از تو

خوشا آن موج گوهربار لبخند
مرا با زنده‌گانی داده پیوند

توگنجی گوشۀ ویرانه‌ات من
تو ای آتش که آتشخانه‌ات من

مکن ای ساربان محمل نور
به شنزار سیاهی دیده‌ام کور

که آ ن شور جنون پاک مجنون
به رگ‌های تنم جوشیده چون خون

گل سرشاخه‌های باغ خورشید
چراغ رهروان راه امید

غرور پاک یزدان در نگاهت
شکوه آسمان‌ها خاک راهت

من آن دریادلی دریانوردم
که جز دریا نمی‌داند ز دردم

به دریا می‌زنم دل را که دریا
خبر دارد تپش‌های دلم را

که دل سرچشمۀ جوشان عشق است
روانم جلوه‌های جان عشق است

تو در من، من شدی، من نیستم من
چه عمری گرچه در من زیستم من

ترا من آشنا بیگانه با خود
رها با تو مگر زولانه با خود

از آن با نالۀ نی همزبانم
که زین زولانه می‌نالد روانم

پرتو نادری

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *