مختصر سوانح مرحوم ملک الشعرا استاد صوفی عبدالحق بیتاب به قلم خودش

مختصر سوانح مرحوم ملک الشعرا استاد صوفی عبدالحق بیتاب به قلم خودش

شکر عمر من به تعلیم و تعلم صرف شد
جز به مردن زندگی خارج نکرد از مکتبم

بنده عبدالحق متخلص به بیتاب در نسب افغان و قوم صافی، در مذهب حنفی و در مشرب طریقۀ نقشبندیه مجردیه میباشم. در سال 1306 هجری قمری در گذر قصابان متصل جادۀ نادر شاهی از کتم عدم پا به عرصۀ وجود گذاشته ام. نُه ساله بودم که قبلۀ امجدم ملا عبدالاحد خان عطار پدرود حیات گفته و تربیه ام به ماما هایم جناب فضیلت همراه ملا عبدالغفور آخندزاده و ملا عبدالله ملقب به مرشد که از عطاران اعلیحضرت ضیاءالملته والدین بود تعلق گرفت. از طفولیت تا کهولت عربی وفارسی را بیشتر از ایشان و برخی از بعض فضلای داخلی وطن کسب کرده ام.

صرف و نحو، فقه، قرأت و تا یک اندازه تفسیر و حدیث و علوم ادبیه را از عروض، قافیه، معانی، بدیع وبیان تحصیل نموده ام. حتی از علم زیج فی الجمله معلوماتی دارم و تقاویم، کواکب سبعه و استخراج زایچه می توانم. متاسفانه در آن عهد مکتب رسمی و عصری نبوده که امروز دیپلومی بدست می داشتم.

ذوق فطری به سن بیست بشاعری سوقم داد. در شعر و ادب از حضور استاد بزرگوار ملک الشعرای مرحوم حضرت قاری عبدالله خان استفاده و استمداد نمودم.

در آغاز تقررم به معلمی چنین تصدیق فرمودند:

“درین جزء زمان که از سخن حرفی و از نکته رسی نامی مانده، کلیم خاموش و واقف بی هوش گشته نزدیک است سخن ؛ نی نی فارسی از زبان افتاده بی نشان گردد. برخی از سخن شناسان حرفم را رتبۀ میدهند و زبان قلمم را سند می پندارند. بنابران برای برادر سخن شناس صوفی عبدالحق خان بیتاب که در کتب فارسی عموماً و در دواوین اشعار خصوصاً بلدیت اعلی و ماهریت معتنابها دارد طوریکه در ین عصر طالب سخن و غنیمت فنش توان شمرد و از ادب آموزان کامل و معلمین قابل زبان فارسیش توانگفت راجع به لیاقتش این سند داده شد.”
ربیع الثانی 25 جدی 1333 قمری در آخر چنین فرمودند:

بیتاب که واقف رموز اشیاست اسرار حقیقت زجبینش پیداست
استاد فنون ادب آمد اما سرمایۀ دانشش ازینها بالاست

در سال 1335 قمری رسماً معلم مقرر شده و بعد از دوسال تعلیم در مکتب ابتدائیه به مدرسۀ حبیبیه به صنوف عالیه که آن وقت به نام رشدیه و اعدادیه یاد می شد تعلیم ادبیات فارسی می کردم. در دارلمعلمین و مکتب نسوان قبل از زمان انقلاب و بعد از آن درس می دادم. در زمان فوضیت بیکار بودم و در زمانی که در صدارت عظمی بنام هیئت تفسیر و ترجمه صورت گرفت بنده نیز قرار فرمان صدارت در آن شامل و از اول تا آخر که تقریباً پنج سال را در بر گرفت اجرای وظیفه نموده ام و از ده سال به اینطرف در فاکولتۀ ادبیات تعلیم می دهم. لسان خارجی را نمی دانم. از کتب عربی به فارسی ترجمه می توانم.

در دوران مشغولیت های رسمی چندین مرتبه به اخذ مکانات نقدی نشان درجه دوم معارف و مدال رشتین مفتخر شده ام.

به تاریخ 18 دلو 1330 شمسی قرار فرمان 1810/4514 از حضور اعلیحضرت معظم همایونی به خطاب ملک الشعرائی ممتاز گردیده ام که سواد فرمان این است:

ع، ص صوفی عبدالحق خان بیتاب استاد فاکولتۀ ادبیات!

از آنجا که مقام استادی شما در علم شعر و ادبیات و همچنین خدمات برجسته و متمادی تان در راه علم و عرفان کشور ثابت و مسلم است همانا به سپاس سویۀ علمی و مراتب ادبی تان و نظریه و پیشنهاد مجلس استادان فاکولتۀ ادبیات و موافقت مجلس ریاست مطبوعات و تصویب مجلس عالی وزرا شما را به خطاب ملک الشعرائی افغانستان عز افتخار بخشیده و این منظور و ارادۀ خود ما را به فرمان هذا به شما ابلاغ فرمودیم از خدای علیم برای شما در راه خدمت به معارف و مطبوعات وطن توفیقات بیشتر آرزو و این خطاب را به شما تبریک می گوییم.

در میزان 1344 طی فرمانی به حیث سناتور انتصابی در مشرانو جرگۀ افغانستان عز تقرر حاصل کردم.

تالیفات و تراجم بصورت خطی و طبع شده عبارت اند از:

الف: تالیفات:
1. علم معانی. چاپ دوم، کابل، پوهنځی ادبیات، پوهنتون کابل 1347. 128 ص
2. دیوان اشعار
3. گفتار روان در علم بیان. چاپ دوم، کابل، پوهنځی ادبیات، پوهنتون کابل 1346. 32 ص
4. علم بدیع. چاپ دوم، کابل، پوهنځی ادبیات، پوهنتون کابل 1347
5. تصوف برای صنف چهارم پوهنځی ادبیات، 50 ص
6. مفتاح الغموض در قافیه و عروض، کابل، پوهنځی ادبیات، پوهنتون کابل 1347. 56 ص
7. دستور زبان فارسی، کابل، پوهنځی ادبیات، پوهنتون کابل
8. دو رساله در صرف عربی برای صنف هفت و هشت لیسه ها
ب: تراجم:
1. انشاء مقالات. کابل، جریدۀ ثروت وزارت مالیه 1335 شمسی. 80 ص
2. رساله در علم رمل به نام مقدمۀ سرخاب
3. مبادی علم منطق، کابل، جریدۀ ثروت وزارت مالیه 1335 شمسی. 56 ص
4. ترجمۀ ابن عقیل شرح الفیۀ ابن مالک در نحو عربی (قلمی)
5. الیسا غوجی
6. ترجمۀ شافیۀ ابن حاجب در علم صرف عربی (طبع هند)
7. صریری. ترجمه صریری در مبادی نحو عربی، کابل، جریدۀ ثروت وزارت مالیه 1335. 68 ص
8. ترجمۀ چهار رساله در منطق از تالیفات علمای مصری
9. ترجمۀ کتاب قاضی عبدالجبار همدانی در علم صنعت
10. ترجمۀ قسمت اول علم اجتماع نیکلای حداد که جایزه گرفته ام
بر علاوه مقالات ادبی در روزنامه ها، جراید و مجلات کشور نیز به طبع داده ام.

گزیده اشعارتابلو های اشعار

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *