نکوهش شورای عالی عدلیه وقت

نکوهش شورای عالی عدلیه وقت

فریاد از این مشاوره عالی
کز جاهلان پر، از عقلا خالی
شهریست ظلم و جور در آن قاضی
ملکیست جمل و حمق در آن والی
موسی گرفته مسند فرعونی
عسی گزیده منصب دجالی
جرجیس در شکنجه جباران
یوسف اسیر پنجه نفتالی
بازار دین فروشی و خودکامیست
دکان غیب گوئی و رمالی
در حبلة الکمیت قوانینش
بیداد سابق است و ستم تالی
بهر وظیفه چون مگسانند
گرد تغار دکه بقالی
با حق گرفته پیشه ستاری
با دین سپرده شیوه قتالی
اعضای آن که ناقه شهوت را
کرده شتر چرانی و جمالی
شب تا سحر مطالعه فرمایند
متن لحاف و حاشیه قالی
گرگان دویده اند در این گله
خوکان فتاده اند در این شالی
وانکه کنند دعوی استادی
بر احمد و محمد غزالی
ای عضو این مشاوره ای آنکس
کز بربری کمی و ز بنگالی
تا چند از هوا و هوس تازی
تا کی چو پشه و چو مگس بالی
ایران بروزگار تو نوشروان
افغان بدور احمد ابدالی
دارو بچشم کور همی ریزی
روغن بپای لنگ همی مالی
بالت ز سنگ کین شکند گردون
بالت درون خاک شود بالی
پهلوی دردمند بیفشاری
بازوی مستمند بیفتالی
چونان عرب که نارقری افروخت
نار ضلال را شده ای صالی
در حمل مال خلق علم کردی
قدی که کوژ گشته ز حمالی
عاشق شدی عجوزه دنیا را
با این خمیدگی و کهن سالی
اندر قمار بیع وطن دایم
کارت مجاهدی شد و دلالی
صال الجحیم باشی و دیدارت
والله قد نقطع اوصالی
من عضوها تفرق اعضائی
فی بابها تقطع اوصالی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *