آتش گرفته یارب ، بر آستان مسلم

آتش گرفته یارب ، بر آستان مسلم
در خاک و خون فتاده طفل و جوان مسلم
با هر بهانه هرجا، ظلم است و جبر و ماتم
دنیا گرفته بازی با دین و جان مسلم
فریاد ما خدایا ، دیگر طنین ندارد
رحمی به طفل و زن در.. برما و چین ندارد
امت شده گرفتار ، در جنگ قوم و مذهب
یارب کسی در این روز، پروای دین ندارد
کشتی ی دین احمد، بی رهنما نشسته
در موجگاه درد و رنج و بلا نشسته
این امتی که دیروز فرماندهی جهان بود
چشم انتظار مرگ و دست دعا نشسته
خونابه گشته از ما ، در هرکجای عالم
این ملت مسلمان ، شد بی نوای عالم
چون بره ها فتادیم در چنگ گرگ ظالم
رحمی به حال ما کن ، یارب خدای عالم
چشم امید امت ، نسل جوان به پا خیز
بشکن سکوت و سرکن آغاز ماجرا خیز
تاکی به انتظار روح عمر نشینیم
یا چون حسین دیگر در دشت کربلا خیز
محمد خردمند
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *