خون دین است ز چنگال ستم می ریزد
تا که دنیا به تو رو کرد ، ندیدی هرگز
اشک مظلومی که از شدت غم می ریزد
تا که نیرنگ بشر دوستی ، از دشمن شد
شهد می گوید و در جام تو سَم می ریزد
چه به اویغور و میانمار و چه کشمیر و چچین ؟!
کفر هر نقشه ی هستی به عدم می ریزد
آتش معرکه برپاست که هندوی خبیث
حرمت و آبروی اهل حرم می ریزد
اختلاف تو مسلمان شده باعث که جهان…
حرمت ذات صمد را به صنم می ریزد
مکتب خاطره ها سنگر جنگ و خطر است
خون ما خط کتاب است ، قلم می ریزد
محمد خردمند