جای دو چشمم چشم دل در لای در میشه
مثلی که عطرت در فضای جاده می پیچه
فرمانده خود جای سکرتر مستقر میشه
گاهی که دور از ساحه ی فرماندهی میری
دولت دچار مشکلات و صد خطر میشه
قلبت اگر بر من نسوزد خیر؛ از لطفت
اندک توجه کن که ملت در بدر میشه
چشم و زبان و دست و دیگر عضو کابینه
وقتی نباشی جمله از فرمان به در میشه
لطفا بیا من نیستم وقتی نباشی تو
هر جزء پیکر مثل طفل بی پدر میشه
محمد خردمند