ای عقل کل! به حال دلم یک نگاه کن
محض رضای عشق، گهی اشتباه کن
ای شیخ! پاک بازیی دنیا تقلب است
گاهی برای وصلت بهتر ، گناه کن
ای شیشه دل! برای نجات از غبار غم
لبخند مهر از دل تنگت به ماه کن
مهتاب من! که دلخوش خواب ستاره ی
وقت رسیدن است بخیر عزم چاه کن
ای عشق، ای شکوه پر احساس زندگی
من را به شهر بی خبران پادشاه کن
شاه ی بدون دغدغه های دوصد فریب
شاه ی بدون لشکر و جنگ و سپاه کن
بعدا تمام سلطنتم را به پای دوست
گلبرگ نه؛ اگر که شود فرش راه ، کن
محمد خردمند