کس نیست باتو در غمت همراه ای اقصی
افتاده هرسو دست و پای کودک و مادر
کس نیست از درد دلت آگاه ای اقصی
دور از تو با مظلومیهایت اشک میریزم
بستند بین ما و نورت راه ای اقصی
رنگ و رخت مانند روح کودکت زخمیست
سنگ صبور صحنهی جانکاه ای اقصی
ای سرزمین خسته از آزار صهیونیست
لعنت به طرح دشمن بدخواه ای اقصی
ای شهر رؤیایی شبیه یوسف مصری
تنها فتادی در دل یک چاه ای اقصی
ای غزه، ای بیت المقدس ای حریم عشق
افتاده در چنگ دوصد گمراه ای اقصی
محمد خردمند