تصور کردم اما فکر یک ناکام چیزی نیست

تصور کردم اما فکر یک ناکام چیزی نیست
تصور کردم اما بوسه با پیغام چیزی نیست
تمام هست و بود عشق و لاف دوستت دارم
به غیر از بازیی احساس، در اوهام چیزی نیست
تصور کردم اینجایی به آغوشی که می‌باید…
بله؛ می‌دانم این جز یک خیال خام چیزی نیست
سرودت با سکوتم کرده پیوند عمیق عشق
به جشن شان به غیر از خلوت آرام چیزی نیست
هرات تند و بلخ تلخ، در کامش نمی‌چسبد
و دنیا بر دل تنهای بد فرجام چیزی نیست
تو با بوس و کنار دیگری آسوده خواهی شد
مرا از شادی و لبخند، جز یک نام چیزی نیست
تصور کن! نبودن های یک بیچاره را آری !
غمی بر سینه ات از گردش ایام چیزی نیست

محمد خردمند

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *