امشب که سوگوار تو هستم برادرم
انگار جای پای تو افتاده پیکرم
در رگ رگ وجود تو هر آنچه بگذرد
در رگ رگ وجود خودم نیز بنگرم
از ضجههای طفلی که در سوگ مادرش
از مادری که ناله کند واااییی دخترم !
احساس من به گریهی تان درد میکند
دردی شبیهی مرگ خودم هست در سرم
گلدستهها و غنچهی یک گلشنیم ما
من با تمام اهل عزا یک برابرم
یک دین و یک شریعت و یک حس پایدار
آتش درون سینهی سرد است باورم
دردیست در میانهی ما درد مشترک
امشب که سوگوار تو هستم برادرم
محمد خردمند
در سوگ عزیزان مان در زلزله کرمان شاه ایران
اطلاعیه برای شاعران و نویسندگان
پایگاه اینترنتی شعرستان از همکاری همه شاعران و نویسندگان آماتور و حرفه ای از سراسر جهان استقبال میکند و مشارکت فعال آنها را خیر مقدم میگوید. شما میتوانید اشعار، مطالب معلوماتی و مقالات خویش را از طریق ایمیل و یا فرم تماس ارسال نماید. مطالب ارسالی در اولین فرصت مناسب منتشر خواهند شد