در نگاه قشنگ تو پیداست، راز های نهان چشمانت
میشود گاه گاهی در دل شب، سینه ام جایگاه و منزل شب
شور دیگر به محفل شب، میدهد داستان چشمانت
جلوه هایت شبیه خورشیدی، که شود روشنای پنجره ها
می رباید قرار و آرامش، از دل عاشقان چشمانت
پرده از چهره ات کنار بزن، تا شود آفتاب شرمنده
ماهتاب و ستارگان یکسر، سر گم کهکشان چشمانت
مثل چنگیز تیر مژگانت، میکند قتل عام ملت ها
بر شکست سپاه او کافیست، جنبشی در میان چشمانت
بر جبین شبیه مهتابت، صد درود و هزار سلام
میسزد واقعا کنم بسیار، سجده بر آستان چشمانت
محمد خردمند