دنیای بی عشق

دنیای بی عشق
دنیای که از عشق به آنجا خبری نیست
گل باغ و چمن نیست، نهال و ثمری نیست
دنیا قفسی بیش نباشد که در آنجا
از مهر و وفا عشق و صفا گر اثری نیست
اینجا شده ماتمکده ی جنگ و تباهی
بر طائر اندیشه ی ما بال و پری نیست
از جنس هیولا شده این قوم بد اندیش
انگار در این دهکده جنس بشری نیست
دلها شده مسموم عناد و غم و حسرت
لبخند به ابرو ولب ما گذری نیست
از دانش و فرهنگ و تمدن چه بعیدند ؟!
در هیچ سر اندیشه ی بیدار گری نیست
محمد خردمند
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *