بیقرار تو ام ای یار نمیفهمیدی
“روزها فکر من این است و همه شب سخنم”
عشق را چون کنم اظهار نمیفهميدی
حالتم دیده و فهميدی و فهمیدم که
درک کردی، نکن انکار نمیفهميدی
کاش وقتی که مرا دیدی نمیخندیدی
شیخ را کردی گرفتار نمیفهميدی
جادهی یک طرفه نیست بیا درکم کن
گرچه از عشق جگرخوار نمیفهميدی
شایدم هیچ ندانی چه به من میگذرد
مثل آزاده که از دار … نمیفهمیدی
محمد خردمند