وقتی رفیقش دست یارش را تکان می داد
پاس محبت را سگان قریه می فهمند
گرچند صاحب خانهاش یک تکه نان می داد
دیدم که اشک و آه، در فکر پر از اندوه
تمدید می گشتند و یارانم زمان می داد
چیزی که کم دارد زمان لبخند و شادیهاست
دیدم که غمها را به هرجا رایگان می داد
شاعر شدی درد جهان عشق درد توست
دکتر چه می داند که قرص و پانسمان می داد؟!
فتوای عاشق مرجع فقهی نمی خواهد
باید که حکم عشق را دیوانگان می داد
محمد خردمند