عقل اگر خیره و ناچیز شود می ارزد
این بهاری که بدون تو اگر می گزرد
زخمی ی دشنه ی پائیز شود می ارزد
کهنه تقویمی که تصویر تو در دل دارد
نقشه و مبداء هرچیز شود می ارزد
آن خیالی که حضور تو به رویایش داشت
خانه ی خلوت من نیز شود می ارزد
به مسیری که تو شاید گذری بنمایی
هر قدم غنچه ی گل ریز شود می ارزد
هرکه دیوانه ی رویت نشود عاقل نیست
عاشقت شور و شر انگیز شود می ارزد
هرکه با دیدن معشوقه خدا گم بکند
عاشقانت که سحر خیز شود می ارزد
محمد خردمند